< پارچه سرنوشت - خواندنی ها
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خواندنی ها

خیاط بود؛ پارچه‌ی سرنوشتم را می‌گویم. مدل دوختش را من انتخاب کردم. خیاط برش زد، کوک زد و پِرو نکرده، برایم دوخت. پوشیدمش. دوستش نداشتم. به خیاط گفتم:« بشکاف، دوباره بدوز ». خیاط گفت:« نمی شود؛ تو این مدل را انتخاب کردی. نکردی؟ ».
نوشته شده در سه شنبه 87/2/24ساعت 1:25 صبح توسط بیتا نظرات ( ) | |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت